×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

گل واژه

کشکول

× گلچینی از مطالب زیبا
×

آدرس وبلاگ من

rahajavid.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/rahajavid

قصه اي از شب

شب است
شبي آرام و باران خورده و تاريك
كنار شهر بي‌غم خفته غمگين كلبه‌اي مهجور
فغانهاي سگي ولگرد مي‌آيد به گوش از دور
به كرداري كه گويي مي‌شود نزديك
درون كومه‌اي كز سقف پيرش مي‌تراود گاه و بيگه قطره‌هايي زرد
زني با كودكش خوابيده در آرامشي دلخواه
دود بر چهره‌ي او گاه لبخندي
كه گويد داستان از باغ رؤياي خوش آيندي
نشسته شوهرش بيدار، مي‌گويد به خود در ساكت پر درد
گذشت امروز، فردا را چه بايد كرد ؟

كنار دخمه‌ي غمگين
سگي با استخواني خشك سرگرم است
دو عابر در سكوت كوچه مي‌گويند و مي‌خندند
دل و سرشان به مي، يا گرمي انگيزي دگر گرم است

شب است
شبي بيرحم و روح آسوده، اما با سحر نزديك
نمي‌گريد دگر در دخمه سقف پير
و ليكن چون شكست استخواني خشك
به دندان سگي بيمار و از جان سير
زني در خواب مي گريد
نشسته شوهرش بيدار
خيالش خسته، چشمش تار


مهدي اخوان ثالث

یکشنبه 19 تیر 1390 - 8:41:03 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


الفبای زندگی


برایت من خدا را آرزومندم


هر اتفاقی که می افته به نفع شماست


صد حقیقت بسیار زیبای زندگی


برای هرروز رازی از عشق


مناجات علی در مسجد کوفه


بهشت از دست آدم رفت از اون روزی که گندم خورد


فرشته ای به نام مادر


قطاری به سوی خدا


صادق باشیم یا بازیگر


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

1278174 بازدید

449 بازدید امروز

470 بازدید دیروز

2273 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements